عقائد الحقه

عقائد الحقه

عقائد ا لحقّه مأخوذ از کتاب و عترت که لن یفترقا ابدا

                                  بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الذی جعلنامن المتمسکین بولایة امیرالمومنین والائمة المعصومین علیهم

صلوات الله الملک المبین

درکتب شیعه و اهل تسنن روایتی از نبی اکرم خاتم انبیاء صلی الله علیه واله

وسلم درفضیلت مولی الموحدین امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام آمده

که حضرتش فرمودند:(حبّ علی بن ابیطالب علیه السلام حسنة لا تضرّ معها سیئه

وبغض علی سیئة لا تنفع معهاحسنة) یعنی دوستی و محبت علی علیه السلام

حسنه ای است که با وجود آن هیچ گناهی به انسان آسیب نمی رساندو بغض و

دشمنی نسبت به حضرتش گناهی است که با وجود آن هیچ کارنیک و حسنه ای

سودمند نخواهد بود درکتابی دیدم این روایت را آورده با ترجمهء آن سپس  نوشته

بود:معلوم شد،چرا که دوست علی علیه السلام دوست خداست ولازمۀدوستی

خدا تقوی و ترک معصیت است پس اگرعاصی و فاسق دعوی دوستی علی علیه

السلام  کند کذب است .در جواب این نویسنده گفته می شود : تفسیری که شما

نمودید از کجای این روایت فهمیده می شود شما که در ترجمه می گویید: ( محبت

مولا حسنه ای است که باوجود آن هیچ گناهی به انسان آسیب نمی رساند ) این

عبارت یعنی چه؟یعنی گناه می کند ولی این حسنه و حبّ به اندازه ای قوی وبزرگ

است که با داشتن این حبّ گناه جایی نداردو در شمار نمی آیدو ضرری به محبّ

نمی زند نهاینکه محبّ گناه نمی کند زیرا اگر گناه نکند که حبّ و عدم حبّ یکسان

است و برای حبّ فضیلتی نیست در حالی که گناه می کند ولی با داشتن این حبّ

گناه قابل اشاره نیست  وبودش مانند نبود آن است یعنی با بودن این حسنه نطفۀ

گناه بسته نمی شود و اگر بسته شود در مقابل آن حسنۀ بزرگ قابل اشارۀ وجودی

نیست بعضی دیگرگفته اگرگناه صغیره باشد ویا اینکه گناهکار توبه کند این حرفها

هم بی ربط است زیرا حسنه وسیئه در روایت نکره هستند و بعد از نفی آمده و

اهل ادب می گویند نکره در سیاق نفی افادۀعموم  می کند یعنی چه گناه صغیره و

چه کبیره مطلق گناه هیچ ضرری نمی زند و همچنین مطلق حسنةچه حسنۀ

کوچک و چه بزرگ هیچ نفعی برای دشمن امیرالمومنین علیه السلام ندارد آنان که

به این توجیهات دل بسته معنی حبّ امیرالمو منین را ندانسته  اگر چه این بحث

عارفی بزرگ و کتابی سترگ را درخور است که ما را نه آن کمال و نه این

مختصررا مجال  اما:

           آب دریا را اگر نتوان کشید               پس به قدر تشنگی بتوان چشید

و ما لا یدرک کله لا یترک کله

اما سرّ این مطلب که چرا محبت این اثر عظیم را داراست در خود روایات بیان شده

است  از جمله مرحوم کلینی در کافی آورده که : فضیل بن یسار گفت از امام

صادق علیه السلام از حبّ وبغض سوال کردم ( سالت ابا عبدالله علیه السلام عن

الحبّ والبغض ، من الایمان هو ؟ فقال: وهلالایمان الا الحبّ والبغض ثم ّ تلا هذه

الایة " حبّب الیکم الایمان و زینة فی قلوبکم و کره الیکم الکفر والفسوق

والعصیان اولئک هم الراشدون ")"جلد 2 کافی ص 125 "در پاسخ فرمودند:مگر ایمان

جز حبّ وبغض است ؟ سپس این آیه راخواندند (حج آیۀ 7)  ( محبوب کرد ایمان را

برای شما وآن رادردلهای شما آراست و مکروه ونفرت آمیزکرد نزد شما کفر وفسق

ونافرمانی را ،آنانند راه یافته پس ازاین روایت معلوم گشت ایمان غیر از حبّ وبغض

نیست روایت دیگر باز درکافی(جلد2 ص464)"عن ابن امیه یوسف بن ثابت

قال:سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول: لا یضر مع الایمان عمل و لا ینفعمع الکفر

عمل الا تری انۀ تقبل منهم نفقا تهم الا انهم کفروا بالله و برسوله ....و ماتوا و هم

کافرون(سورۀ توبه آیۀ 54) گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود: با

وجود ایمان هیچ عملی زیان نرساند و با وجود کفر هیچ عملی سود ندهد .از روایت

اول معلوم شد ایمان غیر از حبّ وبغض نیست واز روایت دوم معلوم گشت که با

داشتن ایمان هیچ عملی ضرر نمی رساند ایمان غیر از حبّ نیست وحبّ غیر از

ایمان نیست پس با داشتن حبّ ایمان هست و با بودن ایمان غیر از ایمان تحقق پیدا

نمی کند.روایت دیگری علامه مجلسی در (جلد 24 بحارالانوار ص290 )از امام

صادق علیه السلام آورده مفصّل مابه جزئی از آن  اکتفا می کنیم . "عن ابی عبدالله

علیه السلام ثم انی اخبرک ان الدین و اصل الدین رجل و ذاک الرجل هو الیقین و

هوالایمان و هم الامام امتۀ و اهل زمانۀ فمن عرفۀ عرف الله و دینۀ و من انکره

انکرالله و دینه و من جهله جهل الله و دینه و حدوده و شرایعه بغیر ذلک الامام..."

(بصائرالدرجات ص 549)(....سپس من به تو خبر می دهم به اینکه  دین و اصل دین

مردی است وآن مرد یقین است وآن یقین ایمان است وآن یقین امام امت خویش و

امام اهل زمان خود می باشد پس کسی که آن امام رابشناسد خدا ودینش را

شناخته و آنکه انکار آن امام کند خدا و دینش را انکار کرده و هر که جاهل باشدآن

امام را ،خدا و دینش و احکام  و شریعت خدا  را جاهل است ...) پس دین  همان

 امام است که امیرالمومنین و فرزندان حضرتش می باشند و هر که مولا را دارد همه

چیز دارد و آنکه ندارد هیچ .مقام و منزلت و مرتبۀ امام در تصور ما نگنجد چون این

التراب و رب الارباب .

 به  کنه  ذاتش  خرد  برد پی                             اگر   رسد  خس  به  قعر  دریا

حبّ مولا امیرالمومنین که جای خود دارد که گناه، محبّ حضرتش را ضرری نمی زند

حکیم قاآنی قصیده ای بسیار عالی گفته است در  در مدح چهارده معصوم علیه

السلام به وصف مولا که می رسد می گوید:

 

دوم   عـلی   که   به   معـراج  دوش  پیغمبر     

                                                      نهـاد  پـای  ز  بهـر  شکستن  اصنـام

به عرش دوش کسی سود پا که عرش مجید

                                                     هـزار  مرتبه اش چهره  سود بر  اقدام

 

بر آن صنم که براوسوده اینچنین کس دست 

                                                    که دست خویشتنش خوانده قادر علاّم

به  این عقیده  اگر  بت پرست ساید چهر  به کیش من که براو نار دوزخ است حرام

آری حبّ این آثار را داراست حال اگر ما این مقام حبّی را نداریم مطلب دیگری است

و هیچ ربطی به اصل بحث و روایات و خدشه ای درمعنای  روایات  نیست در کافی

روایتی است از امام صادق علیه  السلام در فضل قنبر غلام امیرالمومنین کافی جلد

2 ص59  " عن ابی عبدالله علیه السلام قال : کان قنبرغلام علی یحبّ علیا علیه

السلام حبّاً شدیدا فاذا خرج علی صلوات الله علیه خرج علی اثرۀ بالسیف،فرآه ذات

لیلةفقال :یا قنبر ما لک؟فقال:جئت لا مشی خلفک یا امیرالمومنین قال : ویحک امن

اهل السماء تحرسنی اومن اهل الارض؟ فقال : لا بل اهل الارض فقال: ان ّ اهل

الارض لایستطیعون لی شیئاًالا باذن الله  من السماء فارجع فرجع  امام صادق علیه

السلام فرمودند قنبر غلام علی علیه السلام بسیار دوست می داشت پس هر گاه

علی علیه السلام بیرون می رفت قنبر با شمشیر حضرت ، علی علیه السلام

رادنبال می کرد یک شب حضرت او را دیدند  فرمودند: ای قنبر چه قصد داری ؟گفت :

آمدم دنبال شما یاامیرالمومنین فرمودند: وای بر تو مرا از اهل آسمان پاسبانی می

کنی یا از اهل زمین؟گفت : از اهل زمین فرمودند : اهل زمین دربارۀ من کاری

نتوانند کرد جز به اذن و اجازۀ خدا ازآسمان .برگرد پس برگشت اگر کسی چنین

حبّی نسبت به امیرالمومنین علیه السلام داشته باشد از حبّی که نسبت به

مولادارد به مقامی میرسد که شاعر در مدح قنبر گفته و الحق بجا گفته و غلوّ نکرده

است

        یا علی  گر به  حشر قنبرتو                        گبر  را  سایه بر سر اندازد

       جای دارد که ابر رحمت گبر                       سایه  بر اهل  محشر اندازد

قنبر در زمان حجاج به جرم دوستی امیرالمومنین علیه السلام به دست حجاج به

شهادت رسید بس است بیش از این رخصت گفتار نیست باز به قول قاآنی :

 

 

راه تنگ است وفرس لنگ است و معبرپر ز سنگ 

                                           ای  سوار سرگران  لختی  سبکتر  زن  رکاب

 

بیش از اینت حدّ گفتن  نیست گرگویی  خطاست  

                                          ختم  کن  اینجا   سخن  و الله  اعلم  با لصواب

                                       السلام علیک یا امیرالمومنین




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: محسن ׀ تاریخ: یک شنبه 13 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , aghaedhagha.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com